طاعون تنهایی
برای بیشتر وبلاگ های بزرگ به عنوان این یکی
به دانیل وبلاگ در سایت: www.Mannsword.blogspot.com
امروز طاعون به ناشی از
پاتوژن های مهاجم است. در عوض، آن ناشی فقدان "مهاجم.» با این حال، تنهایی می تواند هر بیت به عنوان مخرب که طاعون و
آن به اپیدمی تبدیل شده است. Theologian Jerram Barrs می
نویسد:
- در نظرسنجی های گرفته شده از معاصران ما بارها و بارها خود را مشکل اصلی شخصی تنهایی شخصی که گویند. این فوق العاده است. تماس با ما ما با مردم در این فرهنگ است، اما مردم شماره یک مشکل شناسایی شخصی تنهایی فکر. مردم به سادگی چگونه روابط نزدیک انجام نمی دانم.
در واقع، این انزوا رو به رشد اجتماعی حتی
بیشتر قابل توجه با بسیاری از راه های جدید که در حال حاضر برای اتصال--فیس بوک و
اسکایپ و تلفن های همراه، دیدار با یو پی اس، خدمات دوستیابی داریم است...
این یافته ها با نظر سنجی
است که از سه سال پیش، نشان می دهد که 25% از پاسخ دهندگان نشان داد که آنها فاقد
محرم شخصی چوب خط حساب است. بررسی همان حال شده 15 سال
قبل انجام شده، اما که تنها 10 درصد فاقد محرم یافت.
این یافته هاروارد جامعه شناس رابرت پوتنام
که مشاهده تشابه:
- فرسايش مداوم و گسترده از مشارکت... ربع قرن پیش آغاز شد.
- ، دانش سیاسی رای اعتماد سیاسی و فعالیت های سیاسی مردمی همه پایین هستند. آمریکایی ها ثبت دادخواست 30 درصد کمتر و 40 درصد کمتر احتمال دارد به یک مصرف کننده تحریم با یک دهه یا دو پیش هستند. کاهش به همان اندازه قابل مشاهده در زندگی اجتماعی غیر سیاسی هستند: عضویت و فعالیت در تمام انواع محلی باشگاه ها و سازمان های مدنی و مذهبی داشته شده سقوط در سرعت شتابان. در اواسط دهه 1970، آمریکا به طور متوسط با حضور برخی از باشگاه جلسه هر ماه، سال 1998 که نرخ حضور قطع شده بود و با حدود 60 درصد است.
- در سال 1975 آمریکا به طور متوسط سرگرم دوستان در خانه 15 بار در هر سال؛ این رقم معادل (1998) در حال حاضر به سختی نیمی است که. تقریبا تمام فعالیت های اوقات فراغت است که انجام کاری را با شخص دیگری، از بازی والیبال بازی اتاق موسیقی شامل کاهش هستند.
بسیاری از استناد به تحمل
بیشتری به عنوان توسعه رابطه ای مثبت جامعه ی ما به طور فزاینده ای سکولار.
با این حال، Putnam یافت که در همین حال، سطح اعتماد در آمار
گرفتن:
- هر چند آمریکایی ها تحمل بیشتری از یکی دیگر از نسل های قبلی، آنها یکدیگر کمتر اعتماد دارند. ارائه اطلاعات بررسی یکی از اندازه گیری رشد نادرستی و بی اعتمادی اما شاخص های دیگر وجود دارد. به عنوان مثال، فرصت های شغلی برای پلیس وکلا و پرسنل امنیتی برای بسیاری از این راکد شد...همانطور که مردم به طور فزاینده ای به دادگاه ها و پلیس تبدیل شده است در ربع قرن گذشته این مشاغل، بالندگی است.
ممکن همانگونه Putnam،
انزوای اجتماعی یا تنهایی به علل متعدد است. من می
خواهم به تمرکز بر روی یک چیز روابط دشوارتر – ساخته شده است که عدم رشد خودمان
قبول که ما واقعا هستند!
بدون پذیرش خود ما به
خودمان فاصله از دیگران. نفس که ما تمایلی به قبول خود همان است که ما
می خواهیم برای مخفی کردن از دیگران است. به جای این نمایش خود، ما
پارچه خودمان با نما – یک جبهه و یا پوشش. این نیاز به مقدار زیادی از
انرژی روانی و مبارزه داخلی. ما درگیر در همیشگی، خود
وسواس تصویر مدیریت، امتناع از دیگر اجازه به جهان ما جهان ما را قبول نمی
کند.
چرا دشوار است برای پذیرفتن
این جهان است؟ ما شرمنده از آن احساس و احساس خاصی که ما
اگر دیگران ما را دیدم که آنها ما دور بیندازند. در
نتیجه، ما خودمان را به تلاش بی پایان به خودمان اثبات از طریق دستاوردهای دقت
آراسته ظاهر پول قدرت هر محکوم! با این حال، این فقط دیگران
بیشتر دور هل. آنها احساس فشار برای مطابقت با تصویر است که
ما مطرح است.
علاوه بر این، هنگامی که ما
با خودمان واقعی نمی توان به ما توان واقعی با دیگران. این باعث
می شود هر گونه اتصال سخت و ناراحت کننده است. برای
اتصال دو نفر نیاز به اشتراک گذاشتن یک واقعیت مشترک حداقل تا حدی. اگر ما با مدیریت تصویر ما مصرف می شود، با این حال، ما نه
تصویر واقعی خودمان مطرح است. پیشنهاد ما چیست چیزی است
که خط ندارد با آنچه که دیگران درباره ما را مشاهده کنید. این
ناهماهنگی تمایل به ما از هم جدا. این مشکل بزرگ ما فرهنگ
سکولار که می گوید ما می توانیم ما مفهوم و اعتماد به نفس هزینه حقیقت - که واقعا -
بیشتر ما را از خودمان بیگانه هستیم!
چون من انزوای شدید را
تجربه کرده بودم من کمی می دانم در این مورد. من بیش
از حد احساس بود شرمنده خودم و هیچ مقدار از دستاوردهای affirmations مثبت یا اندكي
را دندانه به من شرم بود. من متقاعد شده بود که به
ترتیب به دوست، من مجبور به تبدیل به شخص دیگری، و برای سال های بسیاری این دقیقا
کردم انجام. با این حال، هیچ چیزی من اجتماعی ناراحتي
خواهد بود.
بنابراین تفاوت بالا؟
شناخت مسیح و عشق خود و پذیرش از من! به یقین
که او مرا کاملا پذیرفته شدم, متوجه شدم که من می تواند شروع به پذیرفتن خودم حتی
در خودم خنده و اعتراف من شکست شخصی. قبل از من قادر به مقابله
با آنها بود. آنها احساس کمی تشخص و ارزش است که تا به حال
موفق به حفظ تهدید.
مسیح به رهایی بخش (یوحنا
8:31-32) است! او همچنین راحتی مداوم به من است.
پیش از این، من قادر به صورت گسل و گناه من نبود و درگیری های
بین فردی حل می تواند. من همیشه به حال به حق. اشتباه
فقط بیش از حد deflating و تحقیر آمیز بود – چیزی من را تحمل کند. من روانی شده بود به دام افتاده و فاقد انعطاف پذیری را به
دیگران.
چرا هر چیز دیگری برای من
کار نمی کند? قطعا من فيزيکدانان و تغییرات شیوه زندگی من
مختلف کار خواستم، اما آنها ارائه کند. می تواند تنها نجات دهنده
من!
No comments:
Post a Comment